تهیه و تنظیم : گروه مدیریت شهری پایگاه تحلیلی خبری تخصصی "شهرنویس"
گفت وگو با عباس غلامی – کارشناس مسائل مدیریت شهری
گفت وگو با عباس غلامی یک ویژگی متمایز داشت؛ او مردی از جنس مدیریت شهری بود. گفت وگو کردن با او برای من از این لحاظ جذاب و وقت گذرانی با او بسیار جالب بود.
عباس غلامی را فردی تحلیل گر و مطلع دانستم. او اعتبار و شخصیت اجتماعی خود را با روکِشی از جنس غروری مردانه و شرافتمندانه، پُشت افکارش پنهان می کند. سعی می کند تا در ذهن خود از مخاطب درکی هوشمندانه کسب کند و آن گاه لب به سخن بگشاید.
نشست و برخاست با عباس غلامی یک ویژگی دیگر هم دارد. کلا نگاهی متفاوت خواهید داشت به سایر افراد؛ کافی است او بخواهد که مولفه های ساختاری شهرداری را تجزیه و تحلیل کند. در این صورت مخاطبی که روبه رویش نشسته دچار نئشگی نادانی می شود! و حس عجیب آگاهی و درکی متفاوت سراپای مخاطب حرف های عباس خان را فرا می گیرد...
او هم نام عزیزدردانه های شهر است!
نام زیبای عباس را یدک می کشد؛ اسمش بر عکس خودش، بسیار پرحاشیه است! بگذریم...
در این جا مشروح گفت وگو با این فرد باتجربه و اگاه در حوزه مدیریت شهری را با هم می خوانیم.
----------------------------------------------------------------------------------
شهرنویس: ابتدا کمی خود را معرفی بفرمائید.
عباس غلامی : بسمالله الرحمن الرحیم. اولاً سپاسگزارم از اینکه بنده رو مورد لطف خود قراردادید که باهم بنشینیم و گفتوگو کنیم. بنده عباس غلامی متولد 02/01/61 و اهل دودانگه ساری روستای کرچا هستم.
در حال حاضر کارمند شهرداری ساری هستم. سوابق تحصیلی بنده نیز لیسانس جغرافیا و برنامهریزی از دانشگاه پیام نور ساری و کارشناسی ارشد هم در همین رشته از دانشگاه طبرستان چالوس گرفتم. در سال 87 یا 88 هم تا سال 94 بنده مدرس دانشگاه پیام نور ساری بودم.
درسهایی همچون برنامهریزی منطقهای و برنامهریزی ناحیهای و شهرسازی و امثالهم را تدریس میکردم در همان گروه جغرافیا و برنامهریزی شهری؛
از مسئولیتهای شغلی هم میتوانم به مدیریت در پروژه نیروگاه زبالهسوز ساری به مدت یک سال، کارشناس خدمات شهری، مدیر پشتیبانی و تدارکات به مدت چندین سال در شهرداری، کارشناس خدمات شهرداری در مناطق، بازرس شهردار منطقه در واحدهای عمران و سد معبر، در حال حاضر هم تقریباً حدود دو سال و نیم است که عضو شورای کارگری شهرداری ساری هستم. و در حال حاضر هم بهعنوان کارشناس واحد حقوقی در خدمت مدیریت شهری هستم.
شهرنویس : ازنظر شما شهرداری در وضعیت فعلی، تا چه حد در انجام وظایف خود موفق است؟
عباس غلامی : موفقیت هر ادارهای یک اصلش بر این است که در بحث منابع انسانی دقت نظر داشته باشیم. وقتی به موضوع تعهد و تخصص بررسی میکنیم. فرض کنید یه آدم متعهد از شما میخواهد سوار یک اتوبوس بشوید آدم متعهدی هست ولی متخصص نیست! آیا سوار میشوید؟ مسلماً خیر؛
در بحث خدماترسانی هم بحث، یک موضع تخصصی است. شهرداری در همه شهرها نوک پیکان خدمت است. چون هزینه شهرداری را شهروندان فراهم میکنند. اینکه چقدر رضایتمندند، در جای خود جای بررسی دارد. دیکته ننوشته غلط ندارد. بههرحال یک روز در این شهر خدماتی ارائه شد شعارهایی داده شد، باید دقت کنیم که هزینه شهر بالا رفته است. به نظر میرسد شهروندان با توجه به شرایط اقتصادی چندان تمایلی به مشارکت ندارند. منابعی که شهرداری دارد از نقلیه و... در نوع خدمات دادن اثرگذار است. هرچه منابع محدودتر باشد،شاید خدمات ضعیف تر باشد.
قاعدتاً انتقاداتی وجود دارد و میتواند {خدمات ارائهشده به شهروندان} بهتر و باکیفیتتر باشد. راهکارهایی وجود دارد که بهتر بشود و اینزمانی است که ما تخصص گرایی در عین تعهدگرایی را در نظر بگیریم. شهرداری باید به سمت صلاحیت گرایی برود. نه به سمت تیم گرایی! ایتراتژی و برنامه نداشتن، یکی از مشکلات اساسی در مدیریت شهری است. امام حسین (ع) با برنامه به کربلا رفت. زمانی که برنامه نداشته باشید، جاه طلبید.
تذکر بهموقع، پویایی میآورد. هر تعویضی، هر انقلابی، اگر با برنامه باشد موفق است نظیر انقلاب خودمان؛ شما به وضعیت کشورهایی که انقلاب بدون برنامه و رهبر داشتند، نگاه کنید که چقدر تخلخل ایجاد شد {مشکلات اقتصادی و اجتماعی دارند) قبلاً در شهرمان اتفاقاتی افتاد که الآن در شهرمان ملاحظه میکنیم. الآن ما حیثیت اجتماعیمان زیر سؤال است.
شهرنویس : به نظر شما چرا در شهرداریها اینطور شاهد فساد هستیم؟
عباس غلامی : به نظر من نظارت دقیق وجود ندارد. شورا یکنهاد نظارتی هست؛ شورای شهر اما الآن ما شورای شهرداری داریم. عرض کردم همان صلاحیت گرایی
شهرنویس : یعنی فرضاً اگر شورای نداشته باشیم، وضعیت بهتر...؟!
عباس غلامی : نه، نداشتن؛ وامرهم شورا بینهم؛ باید مشورت کرد.
شهرنویس : ما سالها شورا نداشتیم، اما اینطور فساد نبود! تا قبل از سال 76 شورای شهری نداشتیم.
عباس غلامی : بازهم من اینجا به جلسه چند وقت پیش شورای کارگری اشاره میکنم که انتخابات اگر بر اساس برنامه باشد و نه صرفاً بر اساس فهرستها و سلایق؛ شورا میتواند بسیار اثرگذار باشد. وابستگی یعنی مرگ؛ نه اینکه بر اساس اقلیم و بوم رأی بدهیم.
حضرت آقا فرمودند: انتخابات سرنوشت ماست. یعنی اختیار تصمیمگیری خودمان است. شما در خیلی جاها آیا حاضرید به افراد دیگر بدهید؟ حتی شاید به خانمتان که نزدیکترین فرد به شماست هم ندهید، به فرزندتان ندهید. در سطح کلان تصمیمگیری میشود. آنچه ما انتخاب میکنیم شخصیت ماست و اینکه ما در چه سطحی از تصمیمگیری و آگاهی هستیم.
در دوره قبل انتخابات یکی از نمایندگان محترم مطالبی درزمینه اژدهای چندسر فساد مالی در انتخابات بیان کرد؛ الآن این اتفاقات که رخداده و شاید خیلیها قبلاً خودشان را وابسته به این و آن میدانستند. آیا این شجاعت رادارند که الآن بگویند از فلانی دفاع کنند؟ یا بگویند ما الآن با تیم فلانی هستیم؟! الآن دنبال پنهانکاری هستند!
به نظر من اگر هدفگذاری و برنامه باشد متناسب با برنامههای توسعه؛ بفرمائید الآن آقایان که آمدند با چه برنامهای آمدند؟ ما نمیتوانیم بگوییم جامعه ناآگاهی داریم. از فردگرایی به جمعگرایی باید برسیم. لیدرگرایی اتفاق نیفتد میتوانیم به یک جمعبندی برسیم جامعه را آگاه کنیم و در آن صورت جامعه آگاه میتواند به سعادت برسد.
شهرنویس : قصدی برای حضور در انتخابات شورای شهر دارید؟
عباس غلامی : بله قربان!
شهرنویس : مهمترین برنامههای شما چیست؟
عباس غلامی : مهمترین برنامه من همانطور که عرض کردم، ساماندهی منابع انسانی در یک اداره میتواند تحول ایجاد کند. سلایق باید کنار برود. آقا چون به فلانی وصل است ما آمدیم!! ما متأسفانه در سیستم موجود، این وابستگیها را بیشتر حس میکنیم.
بهرهمندی {صحیح} از افراد وجود ندارد. صبح میبینیم مدیر ناراحت است نیرو را مازاد اعلام میکند. تحتفشار است میزند مازاد! چون خواسته مدیر را بنا به هر دلیلی انجام نمیدهد میزند مازاد! من نگاهم ترمیم و ساماندهی منابع انسانی در مجموعه شهرداری است.
شهرنویس : راهکار شما برای ساماندهی وضعیت شهرداری چیست؟
عباس غلامی : راهکار بنده ابتدا این است که طبق قانون شهری، انجمن شهری شهروندان باید در جریان امور باشند. مصوبات شورا، که الآن بهصورت آنلاین پخش نمیشوند و شفافیت آرا وجود ندارد. شفافیت آرا خیلی مهم است...
شهرنویس : چرا شفافیت آرا مهم است؟
عباس غلامی : چون شهروند بداند که چه تصمیمی برای او گرفته میشود.
شهرنویس : چرا باید شهروند بداند؟ مگر کلیت رای اعضا یا همان منتخبان مردم در شورا مشخص نیست؟
عباس غلامی : بله، ولی شهروندان باید دقیق تر بدانند که در شورا چه می گذرد و همه چیز هم تابع همان انتخابات است. یک شهروند باید بداند کسی که فرستاده چه نظراتی دارد. بههرحال نقایصی هم وجود دارد.
سال 94 ما پول زباله میگرفتیم از شهروند حدود 30 تومان، سال 95 تقریباً سه برابر مبلغ را مصوب کردیم! اگر شهروند بداند چه تصمیماتی در شورا گرفته میشود... بههرحال پول شهرداری را شهروند تأمین میکند.
بهغیراز برخی پروژههایی که ملی تعریف میشوند، بودجه خیلی از اقدامات توسط شهروندان تأمین میشود. شهروند بداند هزینهای که میدهد برای عمران و آبادانی و خدماتش هزینه میشود، قاعدتاً تنها شفافیت آرا می تواند چنین موضوعی را نشان دهد.
بههرحال بخشی از این دستگیریها و بازداشتها به دلیل اینکه "هزینهها کجا رفته است" است. درها باید باز باشد. وظیفه خبرنگارها خیلی سخت است. اگر شفافیت آرا باشد تکرویها و سوءاستفادهها کم میشود. نمیشود که الآن در شهر، شاهد این وقایع باشیم. که البته در گوشه و کنار کشور همچنین مواردی را شاهد هستیم.
شهرنویس : ساری در دورههای مختلف شاهد گفتمانهایی بودیم؛ از بین شعارهایی همچون "عملگرایی" ، "نظم گرایی" و "خدمت بیمنت" کدام بیشتر موردتوجه شماست؟
عباس غلامی : بنده در اینجا سخن مولا امیرالمؤمنین را تأکید میکنم. اوصیکم عبادالله بتقوی الله و نظم امرکم. بههرحال نظافت بخشی از ایمان هم هست و نظیف بودن لازمه اش، نظم است.
شما اگر منظم باشید هر هفته ناخنهایتان را تمیز میکنید و لباسهای مرتب میپوشید. پس نظم مهم است. دیکته نانوشته غلط ندارد.
من نه سرباز کسی هستم و نه به شخص یا جریانی وابسته؛ و هرکسی که خوب عمل کند و حقالناس و دموکراسی را رعایت کند، بنده ارادتمند آن شخصم.
کسی که حقالناس را رعایت کند حتماآدم باتقوایی است و بهترین فضیلت هر فرد هم پیش خدا، تقواست. هر مدیری بر اساس توانمندیهایش عملکرد بهتری از خودش نشان داده است. در دوره عملگرایی، ممکن است عمل شده باشد اما چرا این نتیجه را الآن شاهدیم؟! در دوره قبل تَرَش، هم کارهایی شده است. سالنهای ورزشی و ایستگاههای آتشنشان، توسعه معابر، پُل ها ریلگذاری شدند. چرا اینهمه، همهمه وجود نداشت؟
توسعه به چه قیمتی مهم است... شما میروید کتوشلوار میخرید، به قیمت مشخصی و میفروشید به قیمت دیگری؛ بههرحال یک سود متعارف دارید. اما متأسفانه کارهایی انجام شد که نمیتوان گفت. اگرچه نشان داد که روحیه یک مدیر جوان، تحولگرایی است.
حضرت آقا هم فرمودند ما به جوانان در گام دوم انقلاب نیاز داریم که هم متخصص باشند و هم متعهد و چقدر خوب است که ما قدرت و شور جوانی را با شعور و تجربه پیران خردمند بیامیزیم.
تخصص و تعهد تفکیک شدنی نیستند. در حدود هفت سالی که این اتفاقات افتاد ما منتقد بودیم و تذکر میدادیم. و بنده هم شخصاً منتقد منصف بودیم. یک روزی میگفتیم که این مسیر خطاست و این خطا امروز صدایش درآمد. ما گفتم که اگر خطایی وجود دارد دستی قطع شود و اگر خطایی وجود نداشت آبروی افراد حفظ بشود. آبروی مؤمن حرمتش از خانه کعبه بیشتر است. هر دورهای نقاط مثبت و منفی خودش را دارد. بههرحال تشت فساد از دوره قبل امروز صدایش درآمده است. عرض کردم توسعه زمانی خوب است که با برنامه و هدفمند باشد. باید امانتداری وجود داشته باشد.
شهرنویس : برخی از منتقدان بر این باورند که ضرورت مبارزه با فساد، اصلاح قوانین در حوزه مدیریت شهری است، آیا شما با این دیدگاه موافقید؟ آیا حفرههای موجود در قوانین راه را برای فساد باز نگذاشتند؟
عباس غلامی : بههرحال قانون بد، از بیقانونی بهتر است...
شهرنویس : ولی چهل سال از انقلاب گذشته است...
عباس غلامی : ما در سال 68 قانون اساسی را بازنگری کردیم.
شهرنویس : به نظر شما قانونی که مربوط به سالها قبل است و حتی به قبل از انقلاب برمیگردد، میتواند مبین خوبی برای کارکرد یا قضاوت در مورد یک شیوه مدیریتی در شهر باشد؟
عباس غلامی : ببینید ما در اسلام احکام ثانویه داریم یعنی تابع شرایط است. الآن قوه قضائیه ما شعبهای برای برخی تخلفات رایانهای و مجازی ایجادشده است.
شهرنویس : شما اولین گام برای مبارزه با فساد را در چه میبینید؟
عباس غلامی : اولین گام، آموزشوپرورش است. یعنی من بچهام را بُردم مدرسه غیرانتفاعی، با حقوق کارمندی؛ یک روزی آنجا من به معلمش گفتم آیا شما میتوانید ذهن بچه را پرورش دهید؟ بههرحال الآن در ژاپن 6 سال اول بچه را پرورش میدهند. رادیو پیام برنامهای دارد با این عنوان که شما چه فکر میکنید؟
نظر شخصی بنده این است که آموزشوپرورش تأثیرگذار است. آموزشوپرورش میتواند یاد دهد که اخلاقمداری چیست؟ آموزشوپرورش میتواند یاد دهد که دروغگو دشمن خداست. تخممرغ دزد، شتر دزد میشود. انقلاب اسلامی را نگاه کنید که در خیلی از فیلمها در مبارزات میبینیم که معلمان آموزشوپرورش، تغییرات را ایجاد کردند. امام خمینی (ره) هم گفتند که سربازان من در گهوارهها هستند. ما باید از یکجا شروع کنیم. پرورش و تعلیم.باید روحیه ظلمستیزی و فساد ستیزی را پرورش دهیم. چه کسی میتواند پرورش دهد؟
معلم نزدیکترین شخص است. معلم میتواند یاد دهد که لقمه حرام چیست. پس گناه نقطه است، آرامآرام قلب را سیاه میکند. چرا در فلان کشور اروپایی، دروغگویی یک جُرم بزرگ است. چرا ما در کشور اسلامی، باید از کیفیت آموزشوپرورش دانمارک یا هلند بحث بشود.
اسلام دین اخلاق است. جمالالدین اسدآبادی گفت من در غرب، مسلمانی دیدم و در کشورهای اسلامی، فقط ظاهری از اسلام دیدم.
آموزشوپرورش باید ترمیم شود. ما در بحث کشورهای اسکاندیناوی، در دوره های گذشته، اینها روزی در یککاسه آب میریختند و 20 نفر دهانشان رو پاک میکردند! بر اساس مستندات تاریخی اینها از یک جایی آموزش دادند مثل کمربند ایمنی، که فرهنگ سازی شد و به شهروندان آموزشهای لازم ارائه شد.
نباید بگذاریم جوش کوچک به دُمَل چرکین تبدیل شود! باید در ادارات به دنبال افراد متخصصِ پاک دست بگردیم. و البته نظارتها را تقویت کنیم. خیلی از وقایع تلخ را باید در نطفه خفه کرد. حضرت آقا فرمودند و آقای احمد توکلی هم فرمودند که آنچه انقلاب اسلامی را دارد زمینگیر میکند، موریانه رانت و فساد مالی است.
شهرنویس : به نظر شما اصلاح نظام درآمدی شهرداریها، تا چه حد میتواند در قانونمندی و مشارکت شهروندان مؤثر باشد؟
عباس غلامی : اگر منظورتان شهرداری ساری باشد، ببینید شهرداری ساری در حال حاضر از انبوه بودن کارکنانش رنج می بَرَد. اینیک واقعیت تلخ است.
اما بههرحال همه جواناند و به اشتغال نیاز دارند. ایجاد شغل باید بهصورت پایدار باشد. در کشورهای آسیای میانه وقتی به بحران میرسند برای اینکه عدالت تقسیم بشود چون جامعه تشنه عدالت است میدانیم که جامعه با فقر بههرحال کنار میآید ولی با بیعدالتی کنار نمیآید.
بههرحال میتوان با تقسیم زمانی برای کارکنان بهصورت مقطعی بهرهوری کار را در مجموعه شهرداری بالا بُرد به شکلی که مثلاً شخصی 4 ساعت و شخص دیگر 4 ساعت بعدی را بهصورت شیفتی کار کند.
اما شهرداری ساری با این حجم نیرو درگیر حدود 20 تا 25 سال خواهد بود تا این نیروهای جذبشده به سن بازنشستگی برسند. مثلاً یکی از راهها ایجاد شرکتهای تعاونی است. این حجم از کارکنان شهرداری حدود 5000 تا که اگر هر خانواده را بهطور متوسط 3 نفر در نظر بگیریم میتوانیم شرایط بسیار مناسبی را برای ارائه خدمت به شهروندان و خود کارکنان مدیریت شهری ایجاد کنیم. و هم اینکه هر خانواده بههرحال در ماه حدود 400 هزار تومان خرید دارد که بخشی از این درآمد خالص هم به خودِ شهرداری برمیگردد. و میتوان از پیمانکاری در مقیاس کوچک بهره برد. و البته همین هم باعث ایجاد اشتغال میشود.
شهرنویس : چرا شهرداری نمیتواند از ظرفیت اینگونه فروشگاهها بهره ببرد مثلاً در همان بوستان ولایت و یا اماکن رفاهی و... ؟
عباس غلامی : نبود برنامه؛ افق دید خیلی اثر میگذارد. در دوره عملگرایی چه رفاهی به کارکنان داده شد؟ نباید فقط به دنبال کَف و سوت باشیم. مدیری که دچار روزمرگی باشد، همین اتفاقات این روزها را مشاهده میکنیم! مدیر نباید به دنبال هیجانات کاذب باشد. مدیر باید آیندهنگر باشد.
شهرنویس : آیا اساساً نیروگاه زبالهسوز میتواند پاسخگوی حل معضل زباله باشد؟
عباس غلامی : ببینید الآن زباله را بهعنوان طلای کثیف میشناسند. یکی از پارادوکسها همین نیروگاه زبالهسوز بود که همزمان با طرح "تفکیک" هم انجام شد که در دوره بعدی از آن با عنوان طرح "تپش" نام برده شد که بنده در
مدت یک سالی که مدیر پروژه زباله سوز بودم و زمین آن در شهرک صنعتی فاز یک (شهید مصطفی خمینی) خریداری شده و قرار بر ورود لوازم و تجهیزات آن نیز از کشور چین وارد شود، ری جکت سوز یا مخلوط سوز است. درحالیکه میبینید این دورهگردیهای گاری به دست یا حتی پرایدسوارانی که کارتون جمع میکنند نشان میدهد که یکچیز قابل بازیافت است.
اینکه چقدر نیاز بود بههرحال یک پروژه و تصمیم ملی است. این هم به خاطر آن اتفاقاتی است که در منطقه چهاردانگه رخ داد و شیرابههای سمی و بوی تعفن آن بسیار آسیبزا بود.
الآن مازندران هم جنگلهایش دچار تهدید زباله هستند. قاعدتاً یکی از راههای دفع زباله، زبالهسوز است. هم از خاکستر آن بتوان بلوکهای ساختمانی درست بشود و هم حدود 5 مگاوات برق تولید شود.
ازلحاظ سوزاندن زباله خب؛ بسیاری از کشورها همچون ژاپن و اتریش و سایر کشورهای اروپایی هم میسوزانند اما باید به صنایع تبدیلی هم توجه شود و یا به زبالههای الکترونیکی و بیمارستانی هم توجه گردد.
از دید من بله؛ بخشی را نیاز داریم که بسوزانیم اما باید اصل بر بازیافت زباله باشد. و صرفاً آن دسته از زبالههایی را بسوزانیم که قابلیت تبدیل ندارند.
شهرنویس : آیا اینهمه هزینهای که برای نیروگاه زبالهسوز میشود، آیا نشاندهنده نوعی بیبرنامگی در نظام مدیریت شهری نیست؟
عباس غلامی: عرض کردم؛ بله، خیلی از ادارات همطراز وجود دارد. زبالهسوز درواقع باید در نقطهای استفاده شود که دیگر نمیتوانیم بازیافت کنیم با توجه به منابع محدود، مثل کارخانه چوب و کاغذ که خوابیده است! البته الآن اشتغال در دنیا به اشتغالهای کوچک و نرمافزاری در حال تبدیلشدن است. و این نشان میدهد که ما باید برای بازیافت زبالههای خود برنامه داشته باشیم. آخرین نقطه سوزاندن زباله است.
شهرنویس : آیا شما با انتخاب مستقیم شهردار توسط مردم موافقید ؟
عباس غلامی : اگر انتخاب شهردار توسط شورای شهر به دخالت و سوءاستفاده بر شهرداری منجر شود، بله من موافق انتخاب مستقیم شهردار توسط مردم هستم. زیرا شورا نهاد نظارتی است بههرحال ما خیلی از قوانین حقوقی خودمان را از فرانسه گرفتیم و البته بعد از انقلاب، دین مبین اسلام هم در اصلاح قوانین و اصالت آن، بسیار تأثیرگذار بود.
نباید انتخاب شهردار باعث ایجاد ابزار فشار بر شهرداری شود. اگر مردم انتخاب کنند، در این صورت خودشان هم از شهردار مطالبه گر خواهند بود.
شاید الآن خیلیها بگویند که شهردار تحتفشار بود، این کارها را کرد! مردم وقتی خودشان انتخاب کنند خودشان تاوانش را میدهند! انتخاب افراد اگر با برنامه باشد اثر مثبت خواهد داشت بلاشک؛ در کشورهای پیشرفته هم خودِ مردم انتخاب میکنند و شورا نظارت میکند.
شهرنویس : ساری را بهعنوان شهر گردشگر پذیر، چه میزان شرایط فعلی ساری را مناسب برای گردشگرپذیر بودن میدانید؟
عباس غلامی : پارک قائم، سد لاستیکی و پروژه گامبهگام هم آمد، نشان داد که الآن ساری درحالتوسعه است. به قول یکی از دوستان اگر در سالهای قبل کسی از شهرهای دیگر به ساری بهعنوان میهمان میآمد نمیدانستیم او را کجا ببریم ولی الآن میدانیم کجا ببریم!
خیلی از کشورهای اروپایی از مازندران کوچکترند. هدفگذاری و برنامه محوری خیلی مهم است. ظرفیتهای شهر ساری بسیار بالاست. در پارک ملل چندین اشتغال ایجاد شد. پس ظرفیتهای لازم راداریم. مهم این است که آیا برنامه وجود دارد یا نه؛ شما غرب استان را نگاه کنید و ببینید که چقدر توریست پذیر شدهاند.
شهرنویس : شما با ایده مدیریت هماهنگ شهر توسط شهرداری موافقید ؟
عباس غلامی : در قبل از انقلاب، ما شهردار را مسئول برخی از امور شهر همچون راهنمایی و رانندگی و ... داشتیم و درواقع یک دولتشهر تعریف میشد. اگر مردم انتخاب کنند بنده با دولتشهر موافقم. چون چندصدایی همیشه آسیبزننده است. در تاریخ هم بدین گونه است.
شهرنویس : اگر شما شهردار بودید در شرایط فعلی اولویت شما برای شهر ساری چه بود؟
عباس غلامی : در بحث درونسازمانی، ساماندهی منابع انسانی و شفافیت و سازماندهی بدهیهای پیشآمده و در بحث شهری مدیریت پایین به بالا؛ چون این درواقع خواسته مردم است.
من جایی خوانده بودم در برخی از شهرهای اروپایی فضاهای خالی را آزاد میگذارند تا مسیر تردد مردم بهطور خودکار مشخص شود. شاید طولانیترین مسیر هم باشد تا افراد مسیرها را پیدا کنند و مسیرها و معابر را بر اساس تردد مردم مشخص مینمایند.
بههرحال باید شما تابع نیازمندیهای مردم گام بردارید. ( که از دید بنده، اصل اول برنامه ریزی آسایش انسانی و شهری می باشد) محیط بر روان و رفتار افراد تاثیرگذار است که به عنوان زیبایی بصری شناخته می شود.
تا احساس رضایتمندی پیش بیاید نه اینکه رضایت همه پیش بیاید چون هیچوقت اتفاق نمیافتد. باید به خواستههای کوچک مردم هم توجه بشود.
من در ذهن خودم ایدهها و طرحهای خوبی دارم که در آینده خواهم گفت.
مثلاً برای راه ارتباطی به دودانگه سهراه ارتباطی زدند که هیچکدام اصولی کار نشد. هزینههای منابع طبیعی و بایر بودن دو جاده و هزینه آسفالت و... زیرا سلایق در آنجا تصمیم گرفتند. چون نیازمندیها را درست و دقیق نشناختند. من مدیریت پایین به بالا را قبول دارم چون مدیریت باز است.
من در دورهای که مدیر نیروگاه زبالهسوز بودم بسیار به نظر کارشناسانم و اهالی بومی منطقه توجه میکردم. مثلا اگر میخواهیم مشکلات رانندههای تاکسی را حل کنیم باید کنارشان بنشینیم و ببینیم چه مشکلی دارند. تا کفش کسی را نپوشیدیم نباید کسی را قضاوت کنیم.
شهرنویس : دوست دارید چه عنوانی برای این گفتوگو یا حتی شعار انتخاباتی خود انتخاب کنید ؟
عباس غلامی : بنده شعار را به دودسته تقسیم می کنم؛ شعار فردی "مرد بی دکان"، همچنان که شهید بهشتی (ره) فرمودند که افراد از اسلام و انقلاب و هرچیزی برای خود دکانی می سازند مثل دکان ثروت، شهرت، قدرت؛
و شعاری که برای شهروندان در نظر دارم این است که "من برای خدمت نمی آیم فقط برای آگاه کردن شما از حق و حقوقتان" و برای ساری هم شهر صلح را پیشنهاد می کنم با توجه به تنوع قومی و منطقه ای چرا که بر این باورم ساری مازندران کوچک و شاید غلو نکنیم ایران کوچک باشد و به همین خاطر بنده، "ساری را شهر صلح" می نامم.
شهرنویس : سخنِ پایانی :
عباس غلامی : ازآنجاییکه من خودم بالقوه کاندیدای شورای شهر هستم خواهش من از همکاران، دوستان و مردم شهر این است که در انتخابات آینده، نگاه را به سمت برنامه محوری ببرند. اما یک مسئله است و آن این است که میگویند "درد خانه را اهل خانه بهتر میدانند!" .
به برنامهها و اشخاص بابرنامه و دلسوز و با سوابق روشن توجه کنند و وقت بگذارند تا تصمیم درستتر و اصولیتری بگیریم. این خواهش من از شهروندان و همکاران خودم است که دیگر زمان آزمونوخطا گذشته است. ما الآن تحصیلکرده زیاد داریم که قدرت تحلیل هم دارند.
تا چند ماه دیگر باید منِ شهرداریچی موردتوجه مردمی قرار بگیرم که علاوه بر خواستههای شخصی که طبیعی است دل در گرو شهر و مردم داشته باشم.
امیدوارم خداوند بنده را در قلب های شما تایید، در قدم های شما تثبیت و در قلم های شما، به تحریر درآورد.